خاطرات تاجر اصفهانی

زندگی و زمانه تاجر اصفهانی، مقارن حکومت چهار پادشاه از دودمان قاجار و شاهان دوره پهلوی است. دوره جوانی او مصادف با سلطنت احمدشاه و برآمدن رضاخان در ایران است که با اشغال رسمی ایران توسط قوای روس و انگلیس، دوران خشکسالی، وبا، قحطی و دغدغه نان هم‌زمان است.

در این بحبوبه، او که فرزند یک بازاری اصفهانی است، تلاش می‌کند با علم جدید پزشکی آشنا شود تا خود را به مرتبه یک طبیب دانا برساند. شرح زندگی او، حکایت زندگی مردی است که در کشاکش جامعه سنتی و مدرن، با تلاشی بی‌‌‌نظیر اولین طلایه‌‌‌های مدرنیزم در سیاست و علم طب ایران را به نمایش می‌‌‌گذارد، اما در دوره پهلوی بار دیگر به تجارت و بازار روی می‌‌‌آورد. شرح زمانه، زندگی و خانواده‌‌‌اش به‌خوبی واکنش قشر سنتی جامعه به مقوله مدرنیته و سنت را به نمایش می‌‌‌گذارد.

در آغاز کتاب، تصویری از عمارت «باغ مصفای حسن‌آباد» در روستای پوده دهاقان که میرزا عبدالجواد آن را بنا کرده، نقش بسته است و بالای آن، این جمله‌ گابریل گارسیا مارکز را نوشته‌‌‌اند: «زندگی ما وقایعی نیست که اتفاق افتاده‌‌‌، بلکه خاطره وقایعی است که ما آنها را به یاد می‌‌‌آوریم.»

اخوت در سال ۱۲۶۷ خورشیدی در محله احمدآباد اصفهان، در خانواده‌‌‌ای بازاری و روحانی متولد شد. در ۱۸سالگی در دارالفنون رشته ریاضی ‌‌‌خواند و در ۲۸سالگی خاطرات خود را نوشت.

اصفهان در آن زمان، طبق کتاب «جغرافیای اصفهان» اثر «میرزا حسن‌خان تحویلدار» ۳۶محله داشت و جمعیت آن در سرشماری سال ۱۳۳۵، ۲۴۰هزار و ۵۹۸نفر بود.